لورن اولیور، زاده ی 8 نوامبر 1982، نویسنده ای آمریکایی است.اولیور از همان دوران کودکی، به خواندن کتاب ها و نوشتن داستان بسیار علاقه مند بود. او ابتدا به دانشگاه شیکاگو رفت و پس از آن به تحصیل در رشته ی هنرهای زیبا در دانشگاه نیویورک پرداخت. اولیور در سال 2010 به همراه لکسا هیلیر، شرکتی فعال در حوزه های ادبی را راه اندازی کرد.
کتاب پیش از آنکه بمیرم، رمانی فانتزی نوشته ی لورن اولیور است که نخستین بار در سال 2010 منتشر شد. اولیور با این رمان فوق العاده جذاب و پرفروش توانست نام خود را به عنوان یکی از برجسته ترین نویسندگان داستان های ادبیات نوجوان مطرح کند. برای دختری محبوب در دبیرستان به نام سامانتا کینگستون، دوازدهم فوریه یا همان «روز کیوپید» باید روز یک مهمانی بزرگ باشد؛ روزی سرشار از لذت، گل های رز و البته مزایایی که بودن در رأس هرم اجتماعی، با خود به همراه میآورد. و همین طور هم هست... تا این که سامانتا در حادثه ای دلخراش در همان شب جانش را از دست میدهد. با این وجود، او صبح روز بعد از خواب بیدار میشود. در حقیقت، سامانتا آخرین روز زندگی اش را هفت بار زندگی میکند تا این که درمی یابد به وجود آوردن حتی کوچکترین تغییرات، او را صاحب قدرتی ورای تصوراتش خواهد کرد.
براي تهيه اين رمان زيبا شما عزيزان ميتونيد با تخفيف 5 درصد از اينجا سفارش بديد.
قسمت هایی از کتاب پیش از آنکه بمیرم
این خیلی باعث تعجبمه که چقدر راحت همه چیز عوض میشه، چقدر آسونه که از همون مسیر همیشگی شروع کنی و از جای تازه ای سر در بیاری. فقط یه قدم اشتباه یه مکث، یه راه انحرافی کافیه تا عاقبت دوستای جدید پیدا کنین، یا یه اتفاق بد بیفته، یا رابطه تون به فنا بره. قبلا هرگز به ذهنم خطور نکرده بود؛ قبلا هرگز قادر به دیدنش نبودم. و این باعث میشه به طور ناخوشایندی حس کنم شاید همه این احتمالات در یک زمان وجود دارن، مثلا تو هر لحظه ای که زندگی میکنیم هزاران لایه ی دیگه زیر اون هست که متفاوت به نظر میرسه.
شاید من و لیندزی دوستای صمیمی هستیم و هر دو از هم بیزاریم. شاید من فقط به اندازه یه کلاس ریاضی با هرزگی فاصله دارم، درست مثل آنا کارتولو. شاید منم در عمق وجودم مثل اونم. شاید همه مون هستیم.
یه دوست خوب، رازت رو برات نگه میداره. اما بهترین دوستت بهت کمک میکنه که رازهات رو پیش خودت نگه داری.